انواع تقسیمتقسیم، از اصطلاحات بکار رفته در علم منطق بوده و به دو نوع تقسیم کل به اجزاء و تقسیم کلی به جزئیات، تقسیم میشود. ۱ - مقدمهتقسیم یک پدیده یکی از اموری است که در تمام ساحات زندگی فردی و اجتماعی انسان از ارج بالایی برخوردار است. برای تقسیم، به دو گونه شیوه ممکن است عمل شود، گاه یک مفهوم کلی را به جزئیات و گاه یک کل را به اجزای آن تقسیم میکنند. در زیر این دو نوع تقسیم بیان خواهند شد: ۲ - تقسیم کل به اجزاءدر تقسیم کل به اجزا بسته به اینکه کل و جزء و ترکیب از چه سنخ باشد، گونههای مختلف پدید میآید. اگر چیزی به لحاظ تحلیل عقلی مرکب باشد تقسیم آن نیز به اجزائش بر اساس تحلیل عقلی است. از باب نمونه انسان به لحاظ تحلیل عقلی از حیوان و ناطق ترکیب شده است. در تقسیم آن نیز از منظر تحلیل عقلی، تقسیم صورت میپذیرد. اگر ترکیب یک پدیده به لحاظ طبیعت و خارج باشد در این صورت تقسیم آن به اجزا بر اساس تحلیل طبیعی است. ترکیب آب از اکسیژن و هیدروژن یک ترکیب طبیعی است و در تقسیم آن نیز بر همین اساس سیر میشود. گاه ترکیب یک پدیده یک ترکیب صناعی و خارجی است در این صورت تقسیم آن نیز یک تقسیم خارجی است. وقتی موتورسیکلت به فرمان، موتور، کلاج، کاربراتور، زین و مانند آن تقسیم میشود از نوع تقسیم کل به اجزا بر حسب تحلیل و تقسیم خارجی است. ۳ - تقسیم کلی به جزئیاتدر تقسیم کلی به جزئیات که آن را تقسیم منطقی نیز مینامند سعی بر این است که یک امر کلی به مصادیق و جزئیات آن تقسیم شود. تفاوت این نوع تقسیم از تقسیم طبیعی با تقسیم کل به اجزا این است که در این قسم میتوان اقسام را بر مقسم و مقسم را بر اقسام حمل کرد، از باب نمونه وقتی جانداران به انسان و اسب و... تقسیم میشود، میتوان گفت "انسان جاندار است" و "بعضی از جانداران انسان است" و مانند آن. در حالیکه در تقسیم کل به اجزا جز در تقسیم بر اساس تحلیل عقلی در سایر موارد چنین حملی نادرست است، هیچگاه نمیتوان گفت "موتور زین است"، یا، "زین موتور است" و مانند آن. در این نوع تقسیم افزون بر اینکه خود مقسم باید وحدت داشته باشد، اقسام نیز باید از یکدیگر تباین داشته باشند در غیر این صورت سخن از تقسیم بیمعناست. بر اساس وحدتی که در مقسم شرط شده است به دلیل آنکه این جهت جامع، در مقسم گاه مقوم ذات مقسم است و گاه بیرون از ذات میباشد، اگر این جهت جامع مقوم ذات مقسم باشد تقسیماتی که حاصل میشود نامهای مختلف به خود میگیرند: ۳.۱ - تنویعالف) اگر جهت جامع و یگانه در مقسم جنس و جهت افتراق در اقسام فصول باشد، در این صورت تقسیم را "تنویع" و اقسام را "انواع" مینامند. مثل اینکه جاندار به انسان و اسب و گوسفند و مانند آن تقسیم شوند. ۳.۲ - تصنیفب) اگر جهت جامع و یگانه در مقسم جنس و جهت افتراق در اقسام عوارض باشد، در این صورت تقسیم را "تصنیف" و اقسام را "اصناف" مینامند. ۳.۳ - تفریدج) اگر جهت جامع و یگانه در مقسم جنس یا نوع یا صنف باشد و جهت افتراق در اقسام عوارض شخصی باشد و به مصادیق مقسم عارض میشود در این صورت تقسیم را "تفرید" و اقسام را "افراد" مینامند. ۳.۴ - تقسیم دیگراگر جهت جامع خارج از اقسام باشد در این صورت نام خاصی ندارد. از باب نمونه وقتی سفید را به برف، پنبه، کاغذ و امثال آن تقسیم میکنیم از نوع تقسیم کلی به جزئیات است، ولی جهت جامع مقوم ذات مقسم نیست. [۳]
حسن ملکشاهی، ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق تفتازانی، ص۱۸۰-۱۸۱، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۶۷.
[۴]
خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۶۸، تهران، آگاه، ۱۳۷۳، چاپ۷.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انواع تقسیم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۳۰. ردههای این صفحه : مقالات پژوهه
|